واکاوی دلایل ۵۰ سال ناکارآمدی ایران در کاهش شدت مصرف انرژی

آغاز سخن

۱. مطابق آخرین گزارش آژانس بین‌المللی انرژی (IEA)، حجم یارانه‌های پرداختی انرژی ایران در سال ۲۰۱۶ حدود ۳۵ میلیارد دلار آمریکا بوده است. از این نظر ایران با جمعیت ۸۰ میلیونی پس از چین ۱/۳ میلیارد نفری (با اختلاف اندک ۲ میلیارد دلاری) در رتبه دوم قرار دارد.

۲. فراتر از عدد مطلق ۳۵ میلیارد دلاری بالا، نسبت یارانه انرژی ایران به تولید ناخالص داخلی (GDP)، نزدیک ۱۰ درصد است و در این شاخص نیز پس از ترکمنستان در رتبه دوم جهان قرار گرفته است.

۳. از سوی دیگر، سرانه مصرف انرژی در ایران در سال ۲۰۱۶، حدود ۶۵۰ دلار بوده است که تنها یک‌سوم آن را از مصرف‌کننده دریافت و بقیه را در قالب یارانه به آنها می‌بخشیم.

۴. با توجه به داده‌های بالا، سوالی که ذهن هر خواننده‌ای را به خود مشغول می‌کند این است که: اقتصاد حدود ۴۰۰ میلیارد دلاری ایران که برای پرداخت یارانه‌های نقدی ۴۵۵۰۰ تومانی ماهیانه (حدود ۳ میلیارد دلار در سال)، با چالش‌های متعددی مواجه است، چگونه می‌تواند پرداخت یارانه غیرنقدی انرژی ۳۵ میلیارد دلاری را تاب بیاورد؟

۵. پاسخ پرسش بالا را باید در اقتصاد سیاسی جستجو کرد. جهش ناگهانی قیمت نفت از اوایل دهه پنجاه خورشیدی، نقدینگی زیادی به اقتصاد ایران تزریق کرد و این پدیده ناخوشایند، تورم دو رقمی را برای اقتصاد کشور به ارث گذاشت. در ادامه دولت‌ها برای چاره‌جویی این معضل و با نیت خیر مهار تورم، به دخالت در اقتصاد با مکانیزم قیمت‌گذاری از جمله قیمت انرژی روی آوردند. هدف آنها از حبس قیمت انرژی، کاهش قیمت تمام‌شده کالاها و به این ترتیب کاهش تورم بود (حلقه B1 شکل ۱).

شکل ۱. تحلیل دینامیکی پیامدهای حبس قیمت انرژی با الگوی بهبودهای بی‌فایده

اما نیت خیر قیمت‌گذاری انرژی برای مهار تورم، در عمل با چالش‌هایی مواجه است. الگوی سیستمی »بهبودهای بی‌فایده« حاکی از آن است که سیاست‌ها و برنامه‌های مُسکن غیراصولی، شاید در کوتاه‌مدت باعث کاهش التهاب‌های اقتصادی بشوند، اما با عدم پرداختن به علت ریشه‌ای بروز التهاب، در بلندمدت نتایجی درست عکس آنچه نیت‌مان بوده است، به بار می‌آورند. با حبس قیمت انرژی، توازن میان رشد قیمت تجهیزات مصرف‌کننده انرژی و بهای انرژی بر هم می‌خورد و نتیجه آن استفاده روزافزون از تجهیزات پرمصرف و افزایش شدت مصرف انرژی است. افزایش شدت مصرف انرژی نیز به یارانه بیشتر و بیشتر می‌انجامد و این مهم از مسیر افزایش بودجه جاری و کسری بودجه، به تورم بیشتر دامن می‌زند. بنابراین راه‌حل ساده و به نظر کارساز حبس قیمت انرژی، نه تنها اوضاع را بهتر نکرده است، بلکه بر وخامت مشکل تورم افزوده است (حلقه R2 شکل ۱).

۶٫ راه‌حل چیست؟ با توجه به مکانیزم بالا، اولین پاسخ آزادسازی قیمت عنوان می‌شود، اما با توجه به حجم بالای پرداخت یارانه، افزایش ناگهانی قیمت بدون تلاش برای کاهش مصرف انرژی و افزایش بهره‌وری، با چالش‌های متعددی مواجه خواهد شد که نتیجه‌اش وخیم‌تر شدن شرایط در حوزه‌های اجتماعی و اقتصادی خواهد بود.

ما بر این باوریم که مسأله بهره‌وری انرژی در ایران، پاسخی یگانه ندارد و حل آن را باید در پیگری و اجرای سیاست‌هایی چند وجهی از جمله اصلاح ساختار کلان مدیریت و راهبری انرژی کشور، اصلاح قوانین و استانداردها، اصلاح تدریجی قیمت حامل‌های انرژی، اصلاح جریان خصوصی‌سازی و در نهایت اصلاح و تغییر ذهنیت جامعه نسبت به مقوله انرژی دنبال کرد.

گزارش پیش‌ِ‌رو که مروری است بر وضعیت بهره‌وری انرژی در ایران و جهان، با تأکید بر راهکارهای ۵گانه بالا تنظیم شده است. امید که مرور آن مفید و مؤثر واقع شود.

مصرف و شدت انرژی در جهان چه روندی دارد؟

میزان انرژی‌ مصرفی جهان چقدر است؟ کدام مناطق انرژی بیشتری مصرف می‌کنند؟ در کدام مناطق رشد مصرف انرژی چشمگیرتر بوده است؟ در این بخش در پی آنیم به سؤالاتی از این دست پاسخ دهیم. بر اساس گزارش منتشر شده از سویBP در سال ۲۰۱۶، میزان انرژی مصرفی جهان ۱۳۲۷۶ میلیون تن معادل نفت خام برآورد شده که چین با سهم مصرف ۲۳% بیشترین سهم مصرف را به خود اختصاص داده است (شکل ۲).

شکل ۲. مصرف انرژی اولیه در جهان در سال ۲۰۱۶

خاورمیانه با مصرف حدود ۹۰۰ میلیون تن معادل نفت خام، تنها ۷/۶% از انرژی اولیه جهان را مصرف می‌کند. اما نکته‌ای که در اینجا پس از سهم مصرف اهمیت دارد، این است که میزان مصرف انرژی در طول سال‌ها چه تغییری داشته است. نمودار شکل ۳ میزان تغییرات مصرف انرژی اولیه در جهان در سال ۲۰۱۶ را در مقایسه با سال ۲۰۰۶ نشان می‌دهد. خاورمیانه با وجود داشتن سهم اندک از کل مصرف انرژی جهان، رشد مصرف ۵۱ درصدی را در طول ۱۰ سال گذشته تجربه کرده و پس از چین دارای رتبه دوم رشد مصرف انرژی در جهان است. این در حالی است که رشد مصرف انرژی در اروپا و اورسیا و در آمریکای شمالی در ده سال گذشته منفی بوده است. اما اگر بخواهیم با عینک بهره‌وری به موضوع انرژی بپردازیم، آن چه اهمیت دارد تنها آمار و ارقام مربوط به مصرف مطلق انرژی نیست، بلکه شاخصی که سبب می‌شود اقتصادی را از نظر مصرف انرژی بهره‌ور بنامیم، شدت مصرف انرژی (میزان مصرف انرژی به ازای هر واحد تولید ناخالص داخلی) است. هر چه میزان مصرف انرژی در یک اقتصاد به ازای هر واحد تولید ناخالص داخلی کمتر باشد، آن اقتصاد بهره‌ورتر عمل کرده است. نمودار شکل ۴ میزان شدت مصرف انرژی در جهان را به تفکیک مناطق مختلف و بر حسب کیلوگرم معادل نفت خام به ازای هر دلار تولید ناخالص داخلی(دلار پایه سال ۲۰۰۵)  نشان می‌دهد.

شکل ۳. مصرف انرژی اولیه در جهان در سال ۲۰۱۶ در مقایسه با سال ۲۰۰۶
شکل ۴. شدت مصرف انرژی در جهان و میزان رشد آن

با توجه به نمودار شکل ۴ تنها منطقه‌ای از جهان که در بازه سال‌های ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۶، افزایش شدت مصرف انرژی را تجربه کرده، خاورمیانه است. پیش‌تر دیدیم رشد مصرف انرژی در خاورمیانه و چین بالاتر از سایر نقاط جهان بوده اما شاخص شدت مصرف انرژی نشان می‌دهد، چین با وجود مصرف بالای انرژی، اقتصاد و صنعتی بهره‌ور در اختیار دارد. در مجموع جهان با ۲/۱%کاهش سالانه شدت مصرف انرژی (۲۰۱۶ـ ۲۰۱۱) به سوی بهره‌وری بیشتر در حرکت است، در حالی که خاورمیانه با پیمودن مسیری معکوس و با افزایش ۰/۷ درصدی شدت مصرف انرژی مواجه بوده است.

از جهان و خاورمیانه که بگذریم، آمار منتشر شده از سوی مؤسسه Enerdata  نیز نشان می دهد ایران با شدت مصرف انرژی ۲۰۶ کیلوگرم معادل نفت خام به ازای هر هزار دلار تولید ناخالص داخلی، کشوری با شدت مصرف انرژی بالاست که پس از روسیه، اوکراین، ازبکستان، آفریقای جنوبی، تایوان و قزاقستان، جایگاه هفتم را دارد.

موضوع دیگری که در رابطه با شدت مصرف انرژی در ایران رخ‌نمایی می‌کند، روند افزایشی آن است. در حالی که میزان شدت مصرف انرژی جهان از سال ۱۹۹۰ تاکنون روندی کاهشی را دنبال کرده ( این الگو در تمامی کشورهای پیشرفته و همین‌طور چین نیز مشاهده می‌شود)، میزان شدت مصرف انرژی ایران، در ۲۶ سال منتهی به سال ۲۰۱۶، بیش از ۵۰% رشد داشته است (شکل ۵)!

شکل ۵٫ شدت مصرف انرژی در ایران و جهان

آمار منتشر شده در ترازنامه انرژی ۱۳۹۴ نیز مؤید روند افزایشی شدت مصرف انرژی در ایران است. روند افزایشی شدت مصرف انرژی در ایران در شرایطی رخ داده است که در ۵ سال گذشته، مهار رشد مصرف لجام گسیخته انرژی در جهان بیش از زمان دیگری اهمیت داشته است. همان‌طور که شکل ۶ نشان می‌دهد طبق گزارش آژانس بین‌المللی انرژی، میزان کاهش شدت مصرف انرژی در بازه ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۶ بیش از هر زمان دیگر بوده و کاهش سالانه به طور میانگین به بیش از ۲% رسیده است.

شکل ۶٫ کاهش شدت انرژی در جهان

کاهش شدت مصرف انرژی در جهان مانع از اتلاف بیش از ۴۰ اگزا ژول (۱۰ به توان ۱۸ ژول) انرژی در سال ۲۰۱۶ شده است. برای دستیابی به این موفقیت در سال ۲۰۱۶ بیش از ۲۳۰ میلیارد دلار سرمایه گذاری برای کاهش مصرف انرژی در جهان انجام شده که ۵۸% از آن به بخش ساختمان‌ها (عایق‌کاری، سیستم تهویه، روشنایی و …)، اختصاص یافته است. پس از بخش ساختمانی، بیشترین میزان سرمایه‌گذاری‌ها در بخش حمل‌ونقل (۲۶%) و پس از آن در صنایع (۱۶%) صورت گرفته است. چین با اختیار داشتن سهم ۲۵ درصدی از سرمایه‌گذاری‌ها، فاصله معناداری با سایر کشورهای جهان دارد (شکل ۷). میزان کاهش شدت مصرف انرژی در چین در سال ۲۰۱۶ نسبت به سال قبل حدود ۵% بوده که اختلاف معناداری با متوسط کل جهان (۲%) دارد.  بررسی تغییرات اجزای سازنده شدت مصرف انرژی در چین (مصرف انرژی و تولید ناخالص داخلی) نشان می‌دهد، از سال ۲۰۰۵ به بعد اندازه رشد تولید ناخالص ملی بر اندازه رشد مصرف انرژی در این کشور پیشی گرفته و هر سال فاصله این دو فاکتور بیشتر و بیشتر شده است. به طوری که در سال ۲۰۱۵ به بیشترین میزان خود رسیده و سبب شده در این سال چین شاهد بیشترین نرخ کاهش شدت مصرف انرژی نسبت به سال قبل خود باشد (حدود ۶%). اما آنچه در چین اتفاق افتاده و دستاوردی بزرگ برای این کشور و جهان در حفظ منابع طبیعی محسوب می‌شود، حاصل تلاشی بلندمدت است. از سال ۱۹۹۴ چین با تدوین برنامه‌ها و دستورالعمل‌هایی، حرکت در جهت کاهش مصرف انرژی را به الزام در سطح کشور بدل کرده، اتفاقی که از سال ۲۰۰۴ به بعد و به ویژه از سال ۲۰۰۶ با شدت بیشتری پیگیری شده است.

شکل ۷٫ سرمایه‌گذاری در بهره‌وری انرژی به تفکیک منطقه و بخش

گزارش را میتوانید از اینجا دانلود کنید.